as sky falls | ||
|
خواهم اندر تو كنم اي مه پاكيزه خصال نظر از منظر خوبي شب و روز و مه و سال خفته باشي تو و من مي زده باشم همه شب بوسه ها بركف پاي تو وليكن به خيال رفت تا آن ته پر،القصه كه نتوان بكشيـد تير مژگان كه زدي بر دل ريشم في الحال اي كه بر پشت تو افتادن و جنبان چه خوش است كاكل مشك فشان از وزش باد شمال ياد داري كه تو را تا به سحر مي كردم؟ صد دعا از دل محزون و پريشان احوال عاشقانت همه كردند، چرا ما نكنيم؟ برسر كوي تماشاي قد و قامت و خال مادرت خوان كرم بود،بداد ازپـس و پيـش به يتيمان لبه نان و به فقيران زر و مال بكشم از تو و با دامن خود پاك كنم موزه ازپاي تو اي سرو خرامان اقبال مي تواني دوسه ساعت به سرش بنشيني؟ يعني بر مسند شاهي به دوصد عز و جلال طوسي خسته اگر درتو کند منع مكن وصف عاشق كشي و دلبري و حسن و جمال
نظرات شما عزیزان: [ 15 آبان 1391 ] [ 11:18 ] [ سارا ]
|
|
[ طراحی : بیاتو اسکین ] [ Weblog Themes By : Bia2skin ] |