باد نمناك زمان می گذرد،
رنگ می ريزد از پيكر ما
خانه را نقش فساد است به سقف،
سرنگون خواهد شد بر سر ما
گاه می لرزد باروی سكوت:
غول ها سر به زمين می سايند
پای در پيش مبادا بنهيد،
چشم ها در ره شب می پايند !
تكيه گاهم اگر امشب لرزيد،
بايدم دست به ديوار گرفت
با نفس های شبم پيوندی است:
قصه ام ديگر زنگار گرفت ...
برگرفته از شعر "دلسرد" از مجموعه مرگ رنگ سهراب سپهری.